عواملی که نمیگذارند خوزستان، اصفهان شود
- چهارشنبه 25 مهر 1403 7:47
- اخبار استاني, خبری, عناوین روز, مقالات
- 187304
- ثبت نظر
در کنار شورای راهبردی و مجامع و محافل سیاسی نمی توان از نقش نمایندگان و چهرههای ذی نفوذِ برخی استانها جهت تصاحب بیشترین کرسیهای مدیریتی در دولت گذشت.
سهم اصفهان در دولت پزشکیان با احتساب وجود غیررسمی دکتر ظریف تا کنون به ۵ نفر رسیده و مقام اول را از آن خود کرده است.
کهگیلویه و مازندران و همدان با تحصیل هرکدام دو کرسی بالاتر از خوزستانِ قرار گرفتند. بطور طبیعی هرچقدر که کرسیهای دولتی یک استان بیشتر بشود، سهم آن از معاونان وزیر و مدیران کل و… نیز بیشتر میشود و بطور کلی پایهی منافع آن استان نیز مستحکمتر خواهد شد.
هیچکس منکر نیست که لیدری، پیگیری، اقناع، هم افزایی و اجماع سازی نوعی فهم و درک واقع بینانهی سیاسی است که نمایندگان و چهرههای بانفوذ برخی استانها همچون کهگیلویه و اصفهان از آن بخوبی بهره میبرند و این درک مشترک را فارغ از گرایشهای سیاسی و منافع شخصی درخدمت به استانشان بکار می گیرند.
️تجربه نشان میدهد که تحقق منافع کلان یک استان در شرایط انفعال و تبعیتِ تام و تمام از جریانهای سیاسی و یا اکتفا به منافع خُرد و جزیی و محلی نمایندگان هرگز تامین نمیشود بنابراین ظلم بزرگی است اگر سهم برتر اصفهان در دولت را زائیدهی یک تصادف تصور کنیم و از کنار ارادههای مصمم و خردورزِ نصفِ جهان!!! که برای منافع و استحقاقهای استان خود از سهمهای کوچک محلی و منافع شخصی میگذرند، براحتی رد شویم.
سیاسیون اصفهان اعم از نماینده و غیر نماینده برای استحکام جایگاه استانشان به خرد جمعی متوسل می شوند و همصدا با همدیگر منافع کلانِ منطقه شان را با اصرار هرچه تمامتر پیگیری میکنند، با این وصف چرا خوزستان بهرغم مزایای فراوان و ثقل اقتصادی آن نمیتواند حتی نصف استحقاقهای اصفهان را داشته باشد؟!.*
️ایده پردازی، تصویب و اجرای طرح انتقال آب و محافظت از کلیات آن در طول دهههای گذشته فقط از مردانی عاشق و شیفتهی به اصفهان و البته مسئولیت پذیر و پاسخگو نسبت به مردم بر میآید. این یک واقعیت انکار ناپذیر است.
️باید بررسی شود که دلیل آن همه انسجام و هم افزایی نمایندگان و دریافت نتایج مثبت برای استانی همچون اصفهان (بعنوان مثال)، از یکسو و پراکندگی و انفعال منتخبان ما در ارتباط با منافع اساسی خوزستان (از دیگر سو) ناشی از چیست؟
عدهای برای پنهان کردن این نقیصه و ناترازی بزرگ، راهیابی یک یا دو نماینده خوزستانی به هیات رئیسه مجلس را به عنوان افتخاری برای خوزستان قلمداد میکنند اما این یک آدرس انحرافی و تا زمانیکه حضور در هیات رئیسه به فرصت و منفعتی برای خوزستان تبدیل نشود، حداکثر میتوان آن را یک مزیت شخصی برای شخصِ نماینده نامید و به هیچ عنوان ارتباطی به افتخار و افتخارآفرینی ندارد.
️اگر سپردن بلدیهی مرکز استان به مجموعهای از هموطنان بلادِ گز را در ابتدای انتخاب حمل بر نوعی تجربهی جدید تلقی کنیم اما جوش کردنِ چندین لایهی آن مجموعه به مقدرات شهر، بطوریکه شورایی که آنها را برسر کار آورده هم نمی تواند جوش آنها را باز کند، چنین اتفاقی فقط در استانی مثل خوزستان و شهری مانند اهواز و با وجود افرادی که منتخب مردم نامیده میشوند، میسر است.
وضعیت نصاب شکنی جلسات استیضاح شهردار که مصداق بارز تهیکردن قانون از درون است نه تنها حساسیت و واکنش منتخبان مردم در قوه قانونگذار را در پی نداشت بلکه تصور ادامهی این سناریو بدون یک چراغ بسیار سبز بیشتر به جوک میماند، در چنین وضعیتی خیلی ساده انگارانه خواهد بود اگر از منتخبان ما در مقننه انتظارِ حرفهای گری در جهت کسب استحقاقهای بیشتر برای خوزستان و تحسین شرایط آن، (شبیه به آنچه مردان اصفهانی در بعد ملی برای استانشان کسب می کنند)، را داشته باشیم.
اصل و اساس مشکل در حجم و وسعت دید و نوع نگاه و درجهی مسئولیت پذیری نمایندگان در مقابل انتخاب کنندگان است که به نظر میرسد منتخبان اصفهانی به خوبی از عهده آنچه بر گردنشان به امانت گذاشته شده و میشود، برآمده و میآیند.
️وقتی بخش زیادی از وقت و انرژی یک نماینده خوزستانی بشکل بی سابقهای صرف نهاد مستقلی به نام شورا و شهرداری شود و قادر به جلوگیری از ذبح قانون به واسطهی نصاب شکنی (عامدانه) نیز نباشد، چگونه میتوان به تحقق خواستههای بزرگ برای خوزستان و کاستن از مشکلات آن امیدوار شد! خوزستان لیاقت نمایندگانی عاشق صفت، بلندنگر، باسواد و سمج در پیگیری منافعش را دارد و آیا این آرزو برای خوزستانِ عزیز زیاد است.
*محمد سلامی*
درباره نویسنده
نوشتن دیدگاه
شما میتوانید از تصاویر مخصوص خود در قسمت نظرات استفاده نمایید برای اینکار از وب سایت آواتارکمک بگیرید .