تهران پارلمان دارد

تهران پارلمان دارد

جواد کریمی قدوسی و روح‌الله حسینیان حق دارند وقتی پا را در یک کفش کرده و به اصرار و تکرار می خواهند آنچه در وین بر سر آن توافق شد به بهارستان بیاید و تأیید بگیرد.

روزنامه شرق در یادداشتی به قلم «مازیار خسروی» در مورد انتقال پرونده هسته ای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه و لزوم تصویب «برجام» در مجلس شورای اسلامی نوشت:

دستاورد «برجام» تنها، ره‌آوردش نیست؛ راه پیموده شده برای رسیدن به آن نیز هست. دو سال پس از خروج پرونده هسته‌ای از شورای عالی امنیت ملی و آمدن آن به وزارت خارجه، این پرونده اکنون عملا در آستانه خارج‌شدن از شورای امنیت سازمان ملل نیز هست. راهی که در داخل پیموده شد، مابازایی خارجی یافت و برنامه هسته‌ای ایران می‌رود که به یک موضوع عادی و فنی – نه امنیتی- در عرصه جهانی تبدیل شود.
بازگشت مهم‌ترین چالش سیاست خارجی کشور به وزارتخانه‌ای که مسئولیت سازمانی‌ آن علی‌الاصول تنظیم رابطه داخل و خارج است، گامی بزرگ برای بازگرداندن ‌شأن و جایگاه خدشه‌دارشده دیوان‌سالاری ایرانی به آن بود. گامی که میوه آن اکنون پس از دوسال رسیده و آماده چیدن است.
دیوان‌سالاری ایرانی اما تنها در نهاد دولت خلاصه نمی‌شود. نهاد «پارلمان» – صرف‌نظر از اینکه کدام جناح و گرایش سیاسی در آن دست‌بالا دارد – رکن رکین دیگر دیوان‌سالاری است. کاربست دانش و تجربه دیپلماتیک کشور برای حل چالش هسته‌ای تنها یک روی سکه بازگشت پرونده هسته‌ای به وزارت ‌خارجه بود. روی دیگر سکه، قرارگرفتن برگ‌برگ ‌و گاه واژه‌واژه «دوسیه» دور و دراز هسته‌ای در معرض چون و چرای نمایندگان و افکار عمومی است. مهم نیست که وزن واقعی مخالفان توافق در افکار عمومی چقدر است و اینان با این صدای رسا، چند نفر را نمایندگی می‌کنند. مهم این است که اکنون آنچه دیپلمات‌ها، پشت درهای بسته می‌گویند و سپس روی کاغذ می‌آورند دیگر «راز مگو» نیست و سهم ما فقط دیدن عکس‌های یادگاری این دبیر با آن کمیسر و اظهارنظر در مورد مدل لباس و جلو و عقب‌رفتن شال رنگ‌رنگ…
حق دارند جواد کریمی‌قدوسی و روح‌الله حسینیان وقتی پا را در یک کفش کرده و به اصرار و تکرار می‌خواهند آنچه در وین بر سر آن توافق شد به بهارستان بیاید و تأیید بگیرد.
ما نیز البته حق داریم؛ همه آنها که در بزنگاه خرداد ٩٢ رأیمان را به سبد حسن روحانی ریختیم تا کشتی‌بان هسته‌ای را سیاستی دگر آید. یک دهه از زمانی می‌گذرد که حسن روحانی در رأس تیمی که اکنون نیز شاکله هیأت مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران را تشکیل می‌دهد پای سندی امضا گذاشت که در زمان خود منطقی‌ترین تصمیم ممکن بود.
آنچه در سال ٨٣ رخ داد جز با تأیید شورای امنیت ملی و مقامات ارشد نظام ممکن نبود؛ این را هم آن روز همگان می‌دانستند و هم امروز. آنچه شد- به گواهی تاریخ نزدیک- در زمان خود هیچ پژواک مخالف در میان دلواپسان امروز نیافت. زمانی که احمدی‌نژاد زمام امور را به دست گرفت، همینان فریاد وااسفا سردادند و در سوگ رآکتورها، قصه‌های پرغصه بافتند. توافق وین نیز اگر تنها در شورای امنیت ملی به شور گذاشته شود به همان سرنوشت دچار خواهد شد. دور نیست که بگویند «مجلس را دور زدند و پشت درهای بسته ترکمانچای هسته‌ای پذیرفتند».

آنچه در وین نوشته شد – صرف‌نظر از نامی که بر آن گذاشته شده- باید در بهارستان به شور و رأی گذاشته شود. هرکس که دلواپس است با گردن فراز و صدای رسا پیش چشم افکار عمومی از دلایل مخالفتش بگوید و البته از راه‌حل جایگزین مطلوبش. ایضا موافقان نیز باید برای رأی‌شان دلیل و برهان بیاورند. تنها در این صورت است که هرکس با تمامی وزن خود به میدان می‌آید و ناگزیر از پرداخت هزینه‌ سیاسی تصمیم خود خواهد بود. آن هم در سالی که موکلان باید در مورد کارنامه وکیلان به داوری بنشینند.تهران یک قرن است که پارلمان دارد. مستأجران صندلی‌هایش همیشگی نیستند، کرسی‌هایش چرا

درباره نویسنده

7478مطلب نوشته است .

نوشتن دیدگاه

شما میتوانید از تصاویر مخصوص خود در قسمت نظرات استفاده نمایید برای اینکار از وب سایت آواتارکمک بگیرید .

طراحی شده توسط هاست لاین